جدول جو
جدول جو

معنی خلعت خانه - جستجوی لغت در جدول جو

خلعت خانه
(خِ / خَ عَ نَ / نِ)
خانه ای که در آن خلاع مهیا و موجود دارند. (آنندراج). خانه ای که پادشاهان و بزرگان دارند و آن خلاع متعدد برای بخشش قرار داده اند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خلوت خانه
تصویر خلوت خانه
خانۀ خالی از اغیار که بیگانه در آن نباشد، در تصوف محل رازونیاز سالک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لعبت خانه
تصویر لعبت خانه
بتخانه، بتکده
فرهنگ فارسی عمید
(خِ نَ / نِ)
خانه ای که از خشت بنا شده باشد:
شه در این خشت خانه خاکی
خشت نمناک شد ز غمناکی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خِ / خَ عَ تِ)
خلعت گزیده. خلعتی که جز خلعت مرسوم است و برای بزرگداشت بکسی داده میشود:
شربت خاص خورد و خلعت خاص.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خَلْ وَ نَ / نِ)
نمازخانه. (ناظم الاطباء). محل عبادت و عزلت از خلق. جائی که در آن عزلت گیرند برای عبادت:
خیز خاقانی ز کنج فقر خلوتخانه ساز
کز چنین گنجی توان اندوخت گنج شایگان.
خاقانی.
بایزید بسطامی شبی در خلوت خانه مکاشفات کمند رابر کنگرۀ کبریای او درانداخت. (مجالس سعدی - مجلس 3). کیخسرو در خلوتخانه ای که از برای عبادت و طاعت جهت او ساخته بود بنشست. (تاریخ قم) ، اوطاق زن، اطاق مخصوص. (ناظم الاطباء) ، محل خالی از اغیار. محل متعلق به خویشان و محرمان که دیگران و نامحرمان را حق ورود بدان نیست:
بعذری کآن قبول افتاد در راه
برون آمد ز خلوت خانه شاه.
نظامی.
هر آن دل را که پنهانی قرینی هست روحانی
به خلوتخانه ای ماند که اندر بوستانستی.
سعدی (بدایع چ مصفا ص 577).
رجوع به خلوت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از لعبت خانه
تصویر لعبت خانه
بتخانه
فرهنگ لغت هوشیار
شبستان، اندرونی، نماز خانه، گوشه تنهایی آبشتگاه، جای آسایش، اطاق مخصوص، اطاق زن شبستان، نمازخانه، مقام کمال ولایت که اتحاد محب و محبوب و عاشق و معشوق و نبی و ولی است. یا خلوتخانه قرب. مقام قرب حضرت ربوبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلوت خانه
تصویر خلوت خانه
((نِ))
جای آسایش، اطاق مخصوص، شبستان، نمازخانه
فرهنگ فارسی معین
شبستان، حرم، خلوتگاه، خلوتکده، خلوت سرا، اطاق مخصوص، نمازخانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد